۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۴, پنجشنبه

افسردگی درد مشترک انسانهای معاصر

افسردگی، شایع ترین بیماری قرن، یکی از جدی ترین بیماری هایی است که پزشکان و متخصصان را به خود مشغول کرده است. سال ها صرف تحقیق و مطالعه روی عوامل به وجودآورنده بیماری افسردگی شده است و شاید بتوان گفت که هنوز علت اصلی شیوع این بیماری مشخص نشده است. انسان درگیر در چرخ دنده های تمدن پیشرفته امروز، گویی دیگر نمی تواند بار سنگین این همه فشار ناشی از تبعات تمدن را تحمل کند و به خودزنی روی آورده است.

تقریبا در تمام کشورهای پیشرفته و توسعه یافته، افسردگی و ابتلای به آن یکی از مهم ترین معضلات اجتماعی است و در دیگر کشورهای جهان تبعیض و نابرابری، فقر مادی و اقتصادی انسان را به ستوه آورده است. فقدان معنویت، دوری از طبیعت، غرق شدن در مظاهر مادی، تلاش برای رسیدن به ناکجاآباد و دست وپازدن در میان امواج عظیم تمنا، انسان را در مخمصه ای هولناک انداخته است که نمی تواند به سادگی از آن بگریزد. هرچه علم پیشرفته تر می شود، تاثیر منفی افسردگی بر زوایای مختلف زندگی آدمی روشن تر می شود و از دیگر سو ارتباط آن با حلقه های دیگر زندگی تنگ تر می شود.

سالانه میلیاردها دلار برای درمان افسردگی در سراسر جهان هزینه می شود، بدون این که بتوان با هزینه ای به مراتب کمتر از آن پیش گیری کرد. شاید اگر افسردگی نیز مانند بیماری های ویروسی، با پیشرفت علم و با ساخت واکسن قابل پیش گیری بود، می شد از بروز تبعات سوء آن بر روح و روان انسان جلوگیری کرد. اما چه سود که بشر با این پیشرفت، هنوز نتوانسته است روح و روان خود را به تسخیر درآورد و هرگز نیز نخواهد توانست. به این ترتیب پرواضح است که هرچه درباره این اختلال روانی گفته شود، اندک است.
دکترمیترا حفاظی، کارشناس اداره سلامت روان وزارت بهداشت:
افسردگی درواقع یک اختلال خلقی است که علامت بارز آن از دست دادن علاقه به زندگی است.
شخص دیگر علاقه به انجام کارهایی را که قبلا به آن ها رغبت داشته است، ندارد و دچار غم و اندوه می شود. کاهش انرژی، مختل شدن تمرکز، اختلال در خواب و اشتها، احساس گناه، دردهای فیزیکی، سردرد، مشکلات گوارشی و در انواع شدیدتر افکاری درباره مرگ و خودکشی از دیگر علایم افسردگی است. عملکرد فرد افسرده در مجموع از نظر فردی و اجتماعی دچار اختلال می شود. بیماری افسردگی مشکل شماره یک سلامت در سراسر جهان محسوب می شود. در کشور ما نیز رتبه اول بیماری ها را افسردگی تشکیل می دهد و در خانم ها ۲برابر بیش از آقایان دیده می شود.
در مطالعات انجام گرفته در جهان مشخص شد که میزان شیوع افسردگی در میان مردان و زنان ۲۰درصد است و در ایران هم افسردگی در صدر بیماری های مرتبط با روان پزشکی قرار دارد. هم چنین شیوع مادام العمر افسردگی ۱۵درصد است که در خانم ها میزان شیوع به ۲۵درصد می رسد. خوشبختانه این بیماری قابلیت شناسایی و درمان دارد. باید توجه داشت احساس غم و اندوه در برخی مواقع مانند استرس و اضطراب با افسردگی تفاوت دارد. اگر فردی بیشتر روزها و به مدت حداقل ۲هفته احساس غمگینی داشته باشد به طوری که عملکردش دچار اختلال شود، می گوییم دچار افسردگی شده است. البته تشخیص فرد افسرده و کسی که مدتی دچار غمگینی شده، به عهده متخصص است. افت عملکرد، اختلال در خواب، اشتها، تمرکز افکار ناامیدکننده، احساس گناه بیش از حد و تمایل به خودکشی علایمی است که فرد باید نسبت به آن ها هشیار باشد و در صورت تداوم به متخصص مراجعه کند. علل افسردگی بسیار متنوع و گاهی تشخیص آن دشوار است. گفته می شود برخی افراد برای ابتلا به افسردگی مستعد هستند، درحالی که برخی پس از پشت سرگذاشتن تجربیات تلخ در زندگی، یا واکنش شیمیایی بدن یا به دلایل ژنتیکی بیشتر در معرض افسردگی قرار دارند.
ارتباط افسردگی با بیماری های دیگر یک ارتباط دوسویه است و افسردگی می تواند به بروز یک بیماری جسمی منجر شود و یا بیماری حاد و مزمن، افسردگی به دنبال داشته باشد. متاسفانه در بسیاری از موارد، بیماری جسمی فرد، محور قرار می گیرد و علایم افسردگی پوشیده می ماند. یک روان پزشک می تواند با تشخیص افسردگی، زمینه درمان آن را فراهم کند تا ضمن تقویت وضعیت روحی و روانی بیمار، بهبودی جسمی او نیز تسریع شود. از دیگر سو افراد سالمندی که با مشکلات جسمی دست وپنجه نرم می کنند، در معرض افسردگی قرار دارند اما امروزه به دلایل مختلف آمار افسردگی در میان جوانان روبه افزایش است و در ایران نیز سیر صعودی داشته است. مطالعاتی که تاکنون در ایران درباره افسردگی انجام شده، اغلب پراکنده است اما تخمین زده می شود بیش از ۲۰درصد از جامعه بزرگسال دچار نوعی اختلال روانی از جمله افسردگی هستند.
هم چنین باید گفت بین افسردگی و استرس و اضطراب ارتباط نزدیکی وجود دارد و کسانی که زمینه استرس و اضطراب دارند، بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار می گیرند، گاهی اوقات استرس عامل تسهیل کننده بروز افسردگی است.
متاسفانه مردم کشور ما درباره سلامت روانی اطلاعات کافی ندارند؛ مسائل مرتبط با روان پزشکی هنوز بین مردم جانیفتاده است و آن قدر که مسائل جسمی و بیماری های فیزیکی جاافتاده، سلامت روانی اهمیت خود را در نزد آنان پیدا نکرده است. بیان و ابراز یک مشکل روانی هنوز در جامعه ما دشوار است و مخفی کاری هنوز بهترین راه حل در نزد بسیاری است؛ این مسائل، سلامت روانی عمومی جامعه را به شدت تهدید می کند. بیشتر افراد تصور می کنند مشکل روانی، یک مسئله شخصی است که با اراده شخصی قابل حل است، در حالی که چنین نیست. افسردگی می تواند یک بیماری باشد و باورهای نادرستی که افسردگی را تنبلی، تلقین یا ضعف اراده می داند، باید کنار گذاشت. بیشتر افراد درمان های دارویی را رد و مشکل خود را دوبرابر می کنند.

شکی نیست که یکی از معیارهای سلامت روان هر جامعه، میزان شیوع بیماری ها و اختلالات روان پزشکی است. افسردگی شایع ترین اختلال روان پزشکی نه فقط در کشور ما بلکه در سراسر جهان است و سیر صعودی آن هم مختص کشور ما نیست. هم اکنون در میان گروه وسیعی از بیماری ها مثل سرطان ها، بیماری های قلبی عروقی و دیابت باز مشکلات روانی و در راس آن ها افسردگی در رتبه اول قرار دارد و نشان می دهد وضعیت سلامت روانی خوب نیست.

در کشور ما عوامل متعددی در بروز افسردگی نقش دارد. یک دسته عوامل زیستی است یعنی عوامل فیزیولوژیک و ژنتیک که فرد را مستعد به ابتلا به افسردگی می کند. استرس ها، مسائل محیطی، اجتماعی جزو عوامل افسردگی است و مرحله دوم مسائل روان شناختی، مکانیسمی، سبک های دفاعی فرد در مقابل استرس قرار می گیرد، عوامل فرهنگی و اقتصادی هم می تواند زمینه ساز ابتلا به افسردگی باشد.

هیچ نظری موجود نیست: